تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره . . . والا . . .
در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره
ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه
شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجس
بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس
بد زمونه ای شده بــــد
..
*****************************************
به دختره گفتم متولد چه سالی هستی؟
گفت : ۶٩
گفتم : چه ماهی؟
گفت : وای مرسی تو هم خیلی ماهی !!!
اسید لطفا…
****************************************
اصن زن آدم باید موهاش بلند و فر باشه
که وقتی داره ظرف میشوره بری چنگ بندازی لای موهاش و سرشو بکشی عقب
محکم بوسش کنی بعد اونم دردش بیاد با دستکش کفی بزنه تو گوشت
بعد تو با کله بزنی تو دماغش بعدشم دعوا و طلاق و تمام و مهرم حلال ، شیرم آزاد !
من برم قرصامو بخورم
****************************************
یه دیوونه ایکه تازه از تیمارستان فرار کرده بود، با زور وارد خونه ای میشه.
دست و پای زن و شوهری که در خونه بودن با طناب میبنده و چاقو رو میزاره زیر گلو زنه و
میپرسه: “اسمت چیه؟ من دوست دارم قبل از کشتن قربانی هام، اسمشونو بدونم.”
زنه با گریه: “فاطمه ولی بهم میگن فاطی.”
دیوونه: “اسم ننه من فاطی بود، واسه همینه نمیتونم بکشمت.”
ولش میکنه و میره سراغ شوهره: “اسم تو چیه پدرسوخته.”
شوهره: “من احمدم، ولی دوستام فاطی صدا ‘م میکنن!”
************************************************
دخترا بعد از خرید :
مریم جون این مانتو چند ؟
۵۵۰ هزار تومن
اوه چه ارزون ……….
پسرا بعد از خرید :
احمد شورته که خریدی چند ؟
سه هزار تومن
خاک تو سر گاوت کنن، کردن تو پاچت ، یارو قیافتو دیده بهت انداخته …….
************************************************
واکنش دخترا در مقابل شارژ
۱۰۰۰۰ ریالی: مرسی عزیزم (تو دلش ای گدا)
۲۰۰۰۰ ریالی: ای جانم مرسی گلم دستت درد نکنه
۵۰۰۰۰ ریالی: وای ممنون عشقم،خیلی میخامت نفس منی تو،بیا این بوس برای تو
۱۰۰۰۰۰ ریالی: الهی من فدات بشم توزندگی منی،عمر من،
خیلی ممنون عشقم،همه کسم،میمیرم برات،کجایی بیا ببینمت دلم برات یه ذره شده
۲۰۰۰۰۰ ریالی: هنوز هیچ پسری به این درجه ی خریت نرسیده
*****************************************************
ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ‘ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﻨﻮﯾﺲ!!!
ﮐﻞ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﻭ ﺑﺴﯿﺞ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ‘ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ‘ ﻣﻄﻠﺐ ﺟﻤﻊﮐﻨﻦ،
ﺁﺧﺮﺷﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ! ﺍﺻﻼﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﺷﺪ .
ﺯﻥ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺪﯾﻦ !
ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ﺁﺧﻪ ! ؟
ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺍﺻﻼ ‘ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩﻩ ‘ ﺍﺋﻤﻪ ﯼ ﺍﻃﻬﺎﺭ ‘ ﺑﻮﺩﻩ !
***********************************************
واکنش اساتید دانشگاه
تعدادی استاد دانشگاه رو دعوت کردن به فرودگاه و اونا رو توی یک هواپیما
نشوندن و وقتی درهای هواپیما رو بستن از بلندگو بهشون اعلام کردن که:
این هواپیما ساخت دانشجوهای شما ست ..!
وقتی اساتید محترم این خبرو شنیدن همه از دم اقدام به فرار کردن!
همه رفتن به سمت در خروجی جز یه استاد که خیلی ریلکس نشسته بود ..!
پرسیدن : چرا نشستی؟ نگو که نمی ترسی!!
استاد با خونسردی گفت :
اگه این هواپیما ساخت دانشجوهای منه .. عمرا” پرواز بکنه ..
تـــــــــــــــــازه اگـــه روشن بشه..
********************************************
به سلامتی سربازی که لب مرز روو برجک داشت به عکس عشقش نگاه میکرد
یهو دید عشقش با عشق جدیدش میخوان قاچاقی از مرز رد بشن،
امون نداد زد جفتشونم جنازه کرد!
وااالا؛ سربازیه شوخی که نیس . . !
********************************
راز خود را به یک زن لال بگویید
خواهید دید به اذن پروردگار شفا پیدا میکند
********************************************
پسره از پدرش پرسیده:بابا! اگه یه نفر که خیلی دوستش داری یه کار بدی بکنه، من چی کار باید بکنم؟
پدر جواب داد: باید بهش بگی این کار خوبی نیست. این کارو نکن!
پرسید: اگه روم نشه بهش بگم چی؟
جواب داد: خب روی یه تیکه کاغذ بنویس بذار توی جیبش.
صبح که مرد برای رفتن به اداره آماده میشد، در جیب کتش کاغذی پیدا کرد که روش نوشته بود
بابا سلام. سیگار کشیدن کار خوبی نیست. لطفاً این کار رو نکن!
پدر اشک در چشمانش جمع شد و روی کاغذ نوشت گه خوریش به تو نیومده
******************************************
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺬﺭﯼ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ
ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ، ﻧﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ
ﻣﻨﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﺎﺵ ﮔﺮﺩ ﺷﺪ ﺩﺍﺵ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺰﺩﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ؟
ﻣﻨﻢ ﯾﮑﻢ مکث ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ غزه!
نمیدونم چرا درو محکم بست و خدافظیم نکرد. فکر کنم اسراییلی بود!
**********************************
شیله پیله چیست ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دیدن یک شیر پیر توسط علی دایی
*************************************
ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﻋﻤﻞ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﻡ؟
ﭘﺴﺮ : ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ؟
ﭘﺴﺮ ﺭﻭﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﺩﺧﺘﺮ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ…
.
.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ : ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭼﺸﻤﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ : ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯽ
ﺩﺧﺘﺮ : ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ؟
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﮓ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﯽ ﻗﻠﺒﺸﻮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ؟؟
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﭘﺴﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ،ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ : ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺳﮑﻮﻝ !
ﻓﺎﺯ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﻨﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﯿﺎ , ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺸﺎﺷﻪ ، ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﺩ