مطلب ارسالی کاربران
ستارخان؛ فرمانده شجاعی همچو کابوس برای روس ها
ستارخان در ۲۸ مهر سال ۱۲۴۵ در شهر ورزقان چشم به جهان گشود. او در برابر ارتش بزرگ محمد علی شاه بعد از به توپ بستن مجلس شورای ملی تعطیلی آن که برای تبعید و دستگیری مشروطه خواهان تبریز به آذربایجان روانه شده بود مقاومت کرد.
ستارخان ستارخان مردم را ضد اردوگاه دولتی فرا خواند، و خویش فرماندهی آن را بر مسئولیت گرفت و به همراه دیگر فرماندهان از جمله باقرخان به مدت یک سال در مقابل ارتش دولتی مقاومت کرد و اجازه نداد تبریز به دست هواداران محمد علی شاه بیفتد. مشاجره ی او با فرمانروای قاجار و اعتراض به آزار و ستم آنها دوران کودکی اش بر می گردد. با آغاز قیام مشروطه علیه محمد علی شاه در تهران و توسعه آن در تمام کشور امپراطور قاجار به نبرد و لطمه مشروطه خواهان پرداخت، مبارزان آذربایجانی به سرداری ستارخان و باقرخان به پشتیبانی از مشروطیت تهران خیزش نمودند. در برابر ارتش چهل هزار نفری ارسالی محمد علی شاه و خان های محلی به سرداری عین الدوله که برای سرکوبی جنبش تبریز روانه شده بودند، شدیدا ایستادگی کردند و از تصرف آنها به شهر جلوگیری کردند. تبریز به مدت یک سال توسط ارتش دولتی محمد علی شاه قاجار محاصره شد و از داخل شدن خوراک به شهر پیشگیری شد، و زندگی بر مردم خیلی دشوار شد و حتی مردم مجبور به خوردن یونجه و علف شدند. بعد از چیره شدن انقلابیون مشروطه ی گیلان و بختیاری اصفهان در تسخیر تهران در اواخر ماه تیر سال ۱۲۸۸ و برکناری امپراطور قاجار، روسیه تزاری ناحیه ی شمال غربی ایران را در تصرف خود داشت و مطابق عهد پنهانی با انگلیس در قسمت کردن ایران و هنوز در آذربایجان و تبریز حضور داشت و به واسطه ی ستمگری و توطئه های حکومت روس و دعوت محمد کاظم خراسانی ستارخان قصد حرکت به تهران می کند. روز شنبه در شب عید نوروز سال ۱۲۸۹ جمعیت فراوانی از مردم از عبارت یپرم خان ارمنی برای خداحافظی با ستارخان و باقرخان دور هم گرد آمدند و آنان در بین هیاهوی جمعیت از خانه ی خود بیرون آمدند و به طرف تهران روانه شدند. در بین راه هم در شهر های میانه و زنجان و کرج حمایت با عظمتی از این دو مبارز آزادی خواه و ضد استبداد به عمل آمد و موقع ورود به تهران نصفی از شهر برای دیدن ستارخان رفتند و در طول مسیر خیمه های مهمانی برپا کرده بودند، و با اقسام تزئینات و قالی های گران و رنگارنگ پهن کردند. در تمام خیابان های شهر تابلو های ستارخان و باقرخان دیده می شد، و تهران آن روز تماما جشن بود. ستارخان بعد از خوردن ناهار که در خیمه آذربایجانی های ساکن تهران تهیه شده بود به طرف محلی که برای سکونت در خانه صاحب اختیار آن شده بود راهی شد، و از خیابان لاله زار تا باغشاه سراسر پشت بام ها و دکان ها زن و مرد ایستاده نگاه می کردند، فرماندهان یک ماه مهمان حکومت بودند اما به خاطر وجود سربازان محل باغ اتابک را به سکونت ستارخان و طرفدارانش و محل عشرت آباد را به باقرخان و طرفدارانش دادند، بعد از چند مدتی که سربازان هر دو سمت در محل های مشخص شده سکونت کردند و مجلس طرحی را پذیرفت که به خاطر آن همهی مبارزان غیر نظامی از عبارت نیرو های ستارخان و خود او می بایست تفنگ های خود را واگذار کنند این تصمیم به خاطر ظهور حوادث خطرناکی و به قتل رسیدن عبدالله بهبانی و علی محمد خان گرفته شده بود، اما سربازان ستارخان از تایید کردن این دستور سرپیچی کردند. بعدها ستارخان که از حکومت مشروطه کنار گذاشته شده بود و گوشه نشین شده بود بعد این رویداد به مدت چهار سال در تهران زندگی کرد. سرانجام در سال ۱۲۹۳ به علت زخمی شدن ساق پا درگذشت.