حکومت سلطنتی تزار روس در حدود سی صد سال در کشور روسیه با اقتدار کامل حکومت میکرد اما آنان در سال ۱۳۳۰ ق به کشور ایران تجاوز کرده و عدهای بیگناه از اهالی خراسان و آذربایجان را به قتل رسانده و یا بدار آویختند.اما شاید بتوان اوج جنایت آنان را زمانی دانست که به مرقد مطهر حضرت رضا (ع) جسارت کرده و آن بقعهی مبارک را به توپ بستند. در این بین رئیس نیروهای روسی با بررسی دقیق نقشه گنبد مطهر و عمارت های آستان قدس، دستور شلیک به آن مکان مقدس را صادر می کند. تمام توپ های شرپنل و گرناد نیز یکباره به طرف گنبد مطهر شلیک می شود، اما هیچ یک کارگر نیافتاده و بر گنبد نمی نشیند. شلیک های بعدی هم انجام می شود اما با وجود آنکه گنبد امام رضا(ع) مورد هدف هفده گلوله قرار می گیرد، بازهم مقاومت کرده و طبق برنامه روس ها فرو نمی ریزد. بیش از ۴۵ گلوله توپ دیگر نیز به سایر نقاط حرم و مسجد گوهرشاد اصابت می کند. در این حمله وحشیانه ده ها تن از مردم و زوار کشته می شوند و بنابر اسناد تعداد مقتولین این جنایت از شصت و نه نفر تا چهارصد و سی و شش نفر فهرست می شود.
در این باره سروده شده است:
در هزار و سیصد از جفا و جور روس
هتک شد اندر خراسان بقعهی شمس الشموس
در ربیع ثانوی عصر دهم شد منکسف
آفتاب کشور دین خسرو اقلیم طوس
بعد از این جنایت هتاکانه در مدت کوتاهی عوامل جنایتکار روس دچار قهر و انتقام الهی گردیده و نابود شدند.
بدین ترتیب که: در همان سال بلشویک ها در شهر (اکاترین بورک) تمام اعضای خانوادهی سلطنتی تزار را قتل عام کرده و از بین بردند و همچنین تمامی ۷۰۰ نفر نظامی روسی که در حمله به حرم منور رضوی شرکت داشتند دچار قهر آن حجت الهی گردیده و در همان ایام در جنگ جهانی اول توسط نیروهای آلمان و متحدانش نابود گردیدند. که ماجرایه تاریخی زیر یکی از شواهد این ماجرا است:
بعد از ماجرای حملهی روس ها به مشهد مقدس و به توپ بستن مرقد منور امام رضا (ع)، شخصی از اهالی مشهد به حج مشرف شده بود. او بعد از اتمام مناسک حج سفری به اروپا کرده و در بین راه در داخل یک رستوران مردی از اهالی روسیه را مشاهده میکند که در هر عضو بدنش عیبی پدیدار بوده و با زحمت تمام خودش را جابجا میکند. در آن ملاقات آن مرد معلول روسی، وقتی این مسافر را میشناسد و میفهمد که از اهل ایران و ساکن مشهد میباشد چنین میگوید: «من در جنگ با آلمان ها این چنین ناقص الاعضاء شدهام و میدانم که مرا «آقا رضای شما» این طور مبتلا کرده است».
آن افسر معلول روسی در ادامه سخنانش میگوید: «ما هفتصد تن از نظامیان روسی بودیم که قبر او را بمباران کردیم، بعد از آن تمامی همکاران من در جنگ با آلمان ها نابوده شده و از بین رفتند و من تنها کسی هستم که از آن گروه مهاجم باقی ماندهام و تا به حال متحیرانه میاندیشیدم که چرا از بین آن گروه من زنده ماندهام!؟ اکنون با ملاقات تو راز ماجرا برایم کشف شد! برای اینکه شما از این مسیر بیایی و حکایت من و عاقبت جنایتکاران را بشنوی و کرامت پیشوای خود را در انتقام از دشمنانش با چشم خویش دیده و برای عبرت دیگران آن را نقل کنی.
در همین زمینه سید شرف الدین قزوینی معروف به نسیم شمال (۱۳۴۲ - ۱۲۸۸) اشعار زیر را سروده و به حضرتش تقدیم کرد:
دیشب بسرم باز هوای دگر افتاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
«با آل علی هر که در افتاد بر افتاد»
این قبر غریب الغرباء خسرو طوس است
این قبر مغیث الضعفا شمس شموس است
خاک در او مرجع ارواح و نفوس است
باید زره صدق بر این خاک در افتاد
«با آل علی هر که در افتاد بر افتاد»
حوران بهشتی زده اندر حرمش صف
خیل ملک از نور طبقها همه بر کف
شاهان به ادب در حرمش گشته مشرف
اینجاست که تاج از سر هر تاجور افتاد
«با آل علی هر که در افتاد بر افتاد»
اولاد علی شافع یوم عرصاتند
دارای مقامات رفیع الدرجاتند
در روز قیامت همه اسباب نجاتند
ای وای بر آنکس که به این دوره در افتاد
«با آل علی هر که در افتاد بر افتاد»
بماند که پنج سال بعد روسیه تزاری حقیر سرنگون شد ولی پرچم بریتیانیای کبیر همچنان با پرجاست