مطلب ارسالی کاربران
خداحافظی کن جناب کاسیاس
خداحافظى كن كاسياس!!!
خداحافظى كن كاسياس. از مادريد برو. سانتياگو و تمام خاطراتت را به فراموشى بسپار. به ام.ال.اس يا قطر كوچ كن. جايى كه از ديدنت درون چارچوب لذت ببرن. تو اسطوره اى، اسطوره بمان. چرا كه اينجا مادريد است و اين چمن سانتياگو. اينجا فرقى ندارد اسطوره باشى يا فوق ستاره اى افول كرده! اينجا سرزمين آدمهاى كم حوصله است. گويا تمام حاضرين اين چمن آلزايمر دارند. اين بدشانسى توست كه در اين سرزمين ظهور كردى، عرق ريختى، تلاش كردى و دلهايشان را شاد كردى... اكنون از ديد آنان يك مهره ى سوخته اى! اين سرزمين فقط قهرمان فيلمهاى تبليغاتى را مى شناسند. پهلوان زنده را مى پرستند. سرزمينى كه پر شده از اسطوره هاى پوشالى. هاليوود فيلم هاى تبليغاتى. مانده براى تو سم است. پاى اعتبارت در ميان است. اين خاك قربانى زياد به خود ديده. جايى كه زيدان را هو كردند و رائول افسانه اى به تمسخر كشيده شد. از اين ديار كوچ كن. تا نامت هميشه جاودان شود. مثل رائول، كه با رفتن اسطوره شد براى كهكشانى هاى فراموشكار. تك باشگاهى بودن افتخارى است، اما از بخت بد تو اين خاك براى رسيدن به اين افتخار كوچك است. گويى در فلسفه اش چنين تعبيرى نيست. كوچ كن. همانگونه كه هيرو، رائول و سايرين كوچ كردند. خداحافظى كن ايكر مقدس. براى حفظ قداستت خداحافظى كن. مادريد حرمت كسوت نمى شناسد. در فلسفه ى مادريد جاى پدر در خانه ى سالمندان است و مرگى همراه با دلتنگى... توتى مى گفت حس پدرى را دارم كه در سالهاى آخر عمر خود با عزت و افتخار نزد خانواده اش آخرين نفسها را مى كشد... مادريد خانواده نيست، يك آسايسگاه بى روح است. خداحافظى كن جناب كاسياس